سلام، خوبید؟ ببخشید یه عالم دیر کردم یه کم درگیر کارهای خاتون خونه بودم آخه مامان جونم دسته گل به آب داده!!! براتون تعریف کنم بد نیست برای شما هم تجربه ای میشه. یه درجه تب تو پانسمان های باباجونم بود که همیشه هم همون جا بود روز چهارشنبه پیش صبح زود که مامان میخواست پای باباییم رو بانداژ کنه می بینه که یه چیزهای کوچولویی تو نایلون هست که شبیه ساچمه هستش ولی متوجه نشده که چیه... خلاصه همه رو تمیز کرده و رفته خونه خواهرم که یهو می بینه انگشترش نصف شد و با تعجب عنوان می کنه و بلافاصله النگوهاشو نگاه می کنه می بینه همشون سفید و شکننده شدند. خواهرم سریعا متوجه میشه که موضوع از چه قراره و با جواهر سازی تماس می گیرند اونم میگه که سریعا ببریمش اونجا... سرتونو درد نیارم از 36 تا النگو یه نوار باریکه بهمون تحویل دادند بازم خدا رو شکر که خیلی ضرر نکردیم.
فقط دخترک بیچاره مجبور شد به توصیه مامانش 110 هزار تومان ناقابل برای یه انگشتر پیاده بشه..
تازه باباجونم هم برام یه تصمیمی گرفته می گه تو بلد نیستی پول نگه داری از این به بعد به محض اینکه حقوقت رو گرفتی می ری یه نیم سکه می خری و بقیه اش رو هم می ذاری بانک کم کم بر میداری!!!!
حواستونو جمع کنید که یه موقع همچین بلایی سرتون نیاد اگر هم این طور شد هر قطعه طلا رو جدا جدا توی دستمال کاغذی بذارید و اصلا با طلاهای دیگه تون نذارید تماس داشته باشه همین قدر بگم براتون که مامانم خواهرزادم رو بغل کرده بود النگوی اون هم آسیب دیده بود.