سلام!خوبي؟ چه خبرا؟ منم هادي(دهكده روياها)
يه سري بزن!
سي يو
قلبم را در مجري کهنه يي پنهان مي کنم ...
در اتاقي که دريچه اش نيست .
از مهتابي به کوچه تاريک خم مي شوم و به جاي همه نوميدان مي گريم .
آه ، من حرام شده ام ...
به احمد شاملو ؛
(( بزرگي که زخم نديدنش تا هميشه بر پيکر قلبم - نمک مال - خواهد ماند !))
تصويرت در آينه ديدگانم به من مي خندد ؛ نوايت در دالانهاي شنيدارم چون ترانه اي خوش انعکاس مي يابد ؛ باري حضورت را ديريست از کف نهاده ام ؛ با کدامين فرياد توان بر آوردن شکوِة نبودنت را ؟! روز و شب چه بي شتاب مي گذرند و در گذر هر لحظه اي روح کلماتت را در مي يابم ، به چنان که گويي تاکنون زبانت را نمي شناختم ! چه سخت است بي تو بودن و از تو گفتن ! چه سخت است در آستان والاي کلام تو اساعه اي بر ادب نوشتار ورزيدن و قلم را به دستان خويشتن آلودن . چه خُردم آن گاه که کلامم را به درگاه کلمات تو رهسپار مي کنم ؛ آي اي هميشه ماندني ! حاشا که جسارتي از اين منِ بي تو ، رميده باشد ..... ( خاکسترينه )
سلام عزيزم
از خدا ميخوام كه هيچ وقت چشمهاي قشنگت ابري نشه
شاد و پيروز باشي